ریحانه خانمریحانه خانم، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

ریحانه نفس مامان و بابا

بازم مدرسم دیر شد

1390/10/17 13:43
نویسنده : مامان و بابا
360 بازدید
اشتراک گذاری

نفسم امروز بازهم مثل دیروز خواب موندیم البته دیشب خونه خاله  تهمینه بودیم و تو با طاها و طهورا و راحیل کلی بازی کردی و خوشحال بودی صبح که بردمت مهدساعت ٩بود و تو هنوز خواب بودی اما وقتی وارد اتاق شدی از صدای بچه ها و تلویزیون بیدار شدی و نمی خواستی بری توی کلاس من خیلی سعی کردم تا با دل خوش و بدون گریه بری ولی نشد و علیرغم تمام تلاشم بازهم با گریه رفتی بغل رویا جون خیلی ناراحت شدم و جیگرم کباب شد اما سهیلا جون گفت نگران نباشم الان آروم میشی .

خیلی دوست دارم و وقتی یاد خنده ها و خوشحالی دیشبت می افتم خیلی ذوق می کنم و بیشتر دلتنگت میشم بوس بوسماچ

راحیل طهورا طاها و عزیز دل مامان ریحانه

طهورا دخمل خاله

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان صدف
13 دی 90 14:21
ناراحت نباش. ساعت 10:45 تو تختش ایستاده بود داشت واسه خودش دست میزد و خوشحالی میکرد. با دیدن من هم خوشحالیش دوبرابر شد