ریحانه خانمریحانه خانم، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

ریحانه نفس مامان و بابا

دوست دارم

هر کسی رو می تونستم دوست داشته باشم .......                        اگر دوست داشتن رو از تو آغاز نمی کردم......! ریحانه جان داری بزرگ میشی حالا برام آرزوست که دقیق تعریف کنی از مهد از اون روزی را که خاله برای ما می نویسه ( امروز ٥ بار سرویس رفته ) برای ما چنین اتفاقی تا حالا نیافتاده و دیگر چیزها و مانند (خوردن بیش از ٧ نوع میوه در یک روز) و.... و اتفاقات روز مره دیگر،
20 مهر 1391

دوست نداشتن مهدو بعد تغییر

سلام دخترم نمیدونم چه مشکلی با مهد پیدا کردی که هر وقت می گم از مهد چه خبر ؟ فقط می گی من مهد دوسن ندارم. ولی مامان میگه بیشتر بچه ها راحت وارد مهد میشن . صبحها گریه و ناراحتی تو برای ما غصه شده ،درحال حاضر دعای ما شده شما با مهد اشتی کنی اینها درد دلهایی بابایی بود اما من برات بگم که خدا رو شکر بعد از دوهفته تلاش و صبحت با شما و گفتن قصه های قشنگ از بچه های خوبی که مهد می رن و شعر و نقاشی یاد می گیرن و صحبت با مشاوره مهد که چندتا از راهنمایی هاشون الحق و الانصاف کار ساز بود بالاخره چهار پنج روزی می شه که با اشتیاق میری روز های اول فقط بغل خاله بهاره و اگر نبود خاله سهیلا و حالا هر کدام از مربی ها حتی دیروز صبح که مشغول تاب با...
17 مهر 1391

اینم برای مامان باباهای خوب

هزار نكته باريك‌تر از مو در نقاشي‌ بچه‌ها   آيا تا به حال به نقاشي كودكان توجه كرديد يا به عنوان يك چيز پيش‌پاافتاده از كنارشان رد شده‌ايد؟ نقاشي كودكان وسيله انتقال پيام است. كودك از طريق نقاشي، براي بزرگسالان و گاه براي دنيا پيام مي‌فرستد.   نقاشي‌هاي او وسيله‌اي براي بيان خويشتن، فرار از آزارهايي كه ديده و نمادين كردن تابوهايي است كه با رنج بچه‌ها ارتباط دارد و آنان قادر به بيان اين رنج‌ها از طريق زبان نيستند. كودك اغلب درون خود را به وسيله كشيدن نقاشي عيان مي‌سازد و علايق، عقده‌ها، كمبودها و تمايلات خود را ناخودآگاه در نقاشي‌هايش به كمك سمبل نشان مي&z...
1 مهر 1391

روز دختر

امیدوارم مثل حنا با مسئولیت،مثل کزت صبور،مثل ممول مهربون ،مثل جودی شادوسرزنده و مثل سیندرلا خوشبخت باشی. با تمام وجودم دوست دارم با اونکه دیشب نیم چه سرمایی خوردی ولی خیلی خیلی خانومی و اصل موضوع روز ولادت حضرت معصومه  مبارک ...
30 شهريور 1391

خانم خانما

سلام عروسکم امروز یک هفته از پایان تعطیلات خوب تابستانی می گذره امسال هم با حضور شیرین تو تعطیلات خوبی رو با هم گذروندیم و دلم نمی خواست تمام بشه و مجبور باشم بازهم تورو از خودم دور کنم و بذارم مهد اما چیکار میشه کرد تا این دوری ها و سختی ها نباشه شیرینی های زندگی به چشم نمی یاد . امسال با همکاری خانم خوشگل مامان ٢ مرحله سخت رو پشت سر گذاشتیم اولیش ترک شیر خوردن با شیشه و دوم کنار گذاشتن پوشک که خدارو شکر هر دو موردشو طی زمان یکماه و نیم با موفقیت گذروندیم  که هر کدوم برای خودش قصه ای داشت . اما قصه شیشه شیر یه روز عصر جمعه خواب بودی و از صبح هم هزار ماشااله خوب غذا خوردی و شب هم شام خونه عمو علی دعوت بودیم من هم فرصت و غنیمت ش...
26 شهريور 1391

هزار پا

سلام دخترم دیروز که از سر کار اومدم دیدم گریه میکنی با خودم گفتم شاید مامانی دعوات کرده ولی دیدم یه هزار پا امده تو اتاق ، معلوم نشد از کجا امده بود  ولی دخترم رو حسابی ترسونده بود پرتش کردیم بیرون .   ...
24 مرداد 1391

کاج

عروسک شیطونم صبح ها که میرسیم نزدیک مهد از خواب بیدار می شی و مابقی راه رو خودت میری قربون اون پاهای کپل و قدمهای کوچولوت بشم الهی بعدم به من می گی ازکنار بیا ماشین می اد.             نزدیک درختای سرو هم که می رسی ازم کاش(کاج) می خوای یعنی ما هر روز بعد از اینکه کلی تاب بازی و سرسره و الاکلنگ بازیکنیم  و یه دوری هم با  اون سفینه به گل نشسته مهدبزنیم  می ریم طرف دستشویی کاج و می شوری و هر روز با یه کاج وارد کلاست می شی نمی دونم خاله بهار با این همه کاج های تو چه می کنه
17 مرداد 1391

وقت سحر

سلام نفس اونایی که مامان نوشته برای وقت افطار بوده اونم یه مقدار با اتیش زیاد ولی اینایی که من می نویسم برای وقت سحر ره.  خدا به مامان کمک کنه تو این ماه عزیز خیلی سخته براش و سخت هم میگیره ؛مثلاً من میگم جنابعالی غذا نمیخوری دیگه گیر نده خودش گشنه میشه میره سمت یخچال ...ایا اینطور نیست ؛ نیست؟ و اما سحری خوردن ما،سحر که بیدار میشیم با سکوت مطلق همراه با تاریکی کامل یعنی ما با نور ضعیف ... سحری میخوریم حالا خودت فکر کن اگر یکی غذا باب میلش نباشه توی اون تاریکی و سکوت چه باید بکنه به هر صورت این سحرهای یابرکت خدا از دست ما میرن. (راستی شنیدم و البته دیدم تو کلاستون چیزه ...چیز ؛ پیدا شده خوب گاز میگیرن  و...
15 مرداد 1391