ریحانه خانمریحانه خانم، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

ریحانه نفس مامان و بابا

عاشق بودن

شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی .اما حال که به آن دعوت شده ای.تا میتوانی لذت ببر عاشقانه خداوند را دوست دارم و با حضور توآرزو دارم عاشقانه بپرستمش { عابر شهر چشاتم  دل من اهل ریا نیست } ( برای نفس ) ...
19 ارديبهشت 1391

عروس کوچولوی مامان

نازنینم از وقتی فهمیدی که می خوام برات تولد بگیرم خیلی خوشحالی و هر چیزی که ارتباط با موضوع تولد داره تور و شاد می کنه و سریع می گی تولده  اینم چندتا عکس از لباس عروست که خیلی برات کوچیک شده ولی از پوشیدنش خیلی ذوق زده ای     ...
18 ارديبهشت 1391

حرف دل

تمام لحظه هام به یاد تو سپری می شه و برات ارزوی بهرین لحظه ها رو دارم عزیز دلم از اینکه صبح ها با ناراحتی و گریه می ر ی تو کلاس خیلی ناراحتم و امیدوارم روز های خوبی رو سپری کنی و گریه فقط برای لحظه جدایی باشه دوست دارم به اندازه تمام ثانیه های عمرم  
5 ارديبهشت 1391

سردرگمی

  چند روزه که می خوام یه برنامه خوب برای تولد بابا بچینم ولی نه وقت می کنم نه می تونم فکرم رو متمرکز کنم اخه می دونی چیه ، بابایی خیلی ریز بین و حساسه می ترسم یه هدیه ای تهیه کنم و اشکالاتش زیاد باشه (گرون، بی کیفیت و تمام ایراداتی که یه مرد همیشه رو کارهای خانم می زاره) اما .. بازم دلم نمی یاد بی کار بشینم کاش تو می تونستی کمکم کنی   زودتر بزرگ شو تا با هم مشورت کنیم قربونت برم عسلم. هزار تا بوس   ...
5 ارديبهشت 1391

بعد از یه وقفه طولانی امدم

سلام به همه دوستای خودم و دخترم و تشکر از اینکه تو این مدت به ما سر زدید . عید امسال خیلی خوب و زود گذشت تمام روزهاش خاطرات شیرین برامون گذاشت امسال برای اولین بار بود که به هیچ کجا سفر نکردیم اما از روز اول یک روز کامل هم خونه نبودیم سال تحویل رو خونه مامان زیور بودیم و شام خونه مامان الهه و تا آخرین روز صبح ها چشم باز نکرده یا مهمان داشتیم یا در حال هماهنگی و برنامه ریز ی جهت مهمانی و دید و بازدید عید، فقط یک روز برای خودمون بودیم که اون روز رو هم رفتیم باغ وحش و پارک ارم که عروسکم از دیدن حیوانات کلی ذوق می کرد و مهمتر از اون رفتن به شهربازی بود که انشا الله عکسها و فیلمهاشو برات می ذارم راستی یادم رفت از همکاریت هنگام خانه تکا...
29 فروردين 1391