ریحانه خانمریحانه خانم، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

ریحانه نفس مامان و بابا

خدا وعید غدیر

1391/8/10 9:19
نویسنده : مامان و بابا
990 بازدید
اشتراک گذاری

در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت در حالی که گویی ایستاده بودم .

چه غصه هایی که فقط باعث سپیدی مویم شد در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود .

دریافتم که کسی هست که اگر بخواهد میشود و اگر نه ، نمی شود به همین سادگی .....

کاش نه میدویدم نه غصه میخوردم فقط او را میخواندم !!!!....

سلام 

دیروز بچه همسایه امده بود خانه ما( پارمیس ) وبا تو بازی میکرد متوجه شدم چقدر فرق دارد یه بچه ای که تو مهد بزرگ میشه با یه بچه ای که توی خونه بزرگ میشه ،کارهایی که تو میکردی زمین تا زیر زمین فرق داشت با کارهای اون ،واقعاً خیلی مهربونی همون طور که خاله میگه خیلی خیلی مهربونی ،قربون اون کله ...برم.راستی مامان می خواست بخاطر عید غدیر شیرینی بده مهد خدا کنه یادش نرفته باشه.

سادات که میوه های باغ فدک اند                                      زیبا و قشنگ و خوشگل و بانمک اند

هستند ستاره ی سماوات ولا                                            هرچند زیادند ولی باز تک اند

سلامتی سادات صلوات پیشاپیش عید غدیر مبارک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان دانیال
10 آبان 91 13:34
سلام عید غدیر شما هم مبارک عزیزم. بابت شیرینی هم سپاس. این دخمل خوشگل موکوتاه ما محو دیدین چی شده انقدر با دقت نگاه میکنه و انگشت به دهان مونده!!!!!!!


سلام عید شماهم مبارک نوش جانشون دخترم داره بیسکوئیت کرم دار با انگشت می خوره