ریحانه خانمریحانه خانم، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

ریحانه نفس مامان و بابا

عروس کوچولوی مامان

نازنینم از وقتی فهمیدی که می خوام برات تولد بگیرم خیلی خوشحالی و هر چیزی که ارتباط با موضوع تولد داره تور و شاد می کنه و سریع می گی تولده  اینم چندتا عکس از لباس عروست که خیلی برات کوچیک شده ولی از پوشیدنش خیلی ذوق زده ای     ...
18 ارديبهشت 1391

بعد از یه وقفه طولانی امدم

سلام به همه دوستای خودم و دخترم و تشکر از اینکه تو این مدت به ما سر زدید . عید امسال خیلی خوب و زود گذشت تمام روزهاش خاطرات شیرین برامون گذاشت امسال برای اولین بار بود که به هیچ کجا سفر نکردیم اما از روز اول یک روز کامل هم خونه نبودیم سال تحویل رو خونه مامان زیور بودیم و شام خونه مامان الهه و تا آخرین روز صبح ها چشم باز نکرده یا مهمان داشتیم یا در حال هماهنگی و برنامه ریز ی جهت مهمانی و دید و بازدید عید، فقط یک روز برای خودمون بودیم که اون روز رو هم رفتیم باغ وحش و پارک ارم که عروسکم از دیدن حیوانات کلی ذوق می کرد و مهمتر از اون رفتن به شهربازی بود که انشا الله عکسها و فیلمهاشو برات می ذارم راستی یادم رفت از همکاریت هنگام خانه تکا...
29 فروردين 1391

همدم لحظه ها

یه عکس از دختر نازم توی آشپزخانه و زیر دست و پای مامان هنگام کار و آشپزی انقدر که دورم می چرخی و وول می خوری که بابایی یه بالشتک آورد زیر سرت که راحت تر به کارهای مامان نظارت کنی ...
11 بهمن 1390