ریحانه خانمریحانه خانم، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

ریحانه نفس مامان و بابا

دندان خراب

عزیزکم چند روزی میشه که صبحها وقتی می خوای بری مهد از درب ورودی بیقراری می کنی و نمیدونم چرا از مهد زده شدی امروزم که شنبه بود دیگه بدتر منهم دلتنگتم صبح که با گریه رفتی منم بغضم گرفت و سرم داغ شد انگار دنیا فرو ریخت کاش همیشه پیشم بودی شیرین زبونم راستی یه خبر بد دارم دیشب به طور اتفاقی متوجه شده که دندان آخریت یه خال سیاه روش افتاده امیدوارم خرابی نباشه وگرنه با عدم پذیرش دکتر توسط تو من چه کنم؟(با برخورد بابات چه کنم؟)شایدم علت بیقراریهای شبانت همین باشه خدا به دادم برسه.
17 دی 1390

ویروس

سلام این چند شبه خوابیدنت خیلی سخت شده" چون میکروبهای ریز مزاحمت میشدن و خواب راحتی نداشتی " خدارو شکر که حالت خوب شد. حالا هم از دماغت فین میاد. من نمیدونم دختر از کجا این مریضی هارو میاری. تو طول هفته دو بار رفتی پیش وزیری {وزیری یه حساب جدا برای دخترم وا کرده } امیدوارم زودتر بزرگ بشی تا مامانی هم از این مریضی های تو راحت بشه . اخه میدونی خیلی براش عزیزی {من که برات میمیرم } دوست دارم یه عالمه ...
10 دی 1390

زیارت شاه عبدالعظیم حسنی (ع)

سلام . شب جمعه به اتفاق رفتیم زیارت خیلی خوش گذشت با شیطونی کردن های  تو تازه مامانی فهمید برای زیارت کردن نباید زیاد روی تو حساب کرد .خیلی شیطونی بطوری که همه چیز ادم رو میاری جلوی چشماش .البته فدای بوس کردن ضریح وزیارت کردنت میشم "دوست دارم  دخترم "
4 دی 1390